`
DAOs شرکت‌ها را بازتعریف می‌کنند: آیا قانون برای این تحول آماده است؟

DAOs شرکت‌ها را بازتعریف می‌کنند: آیا قانون برای این تحول آماده است؟

سازمان‌های خودگردان غیرمتمرکز (DAOs) مدل‌های شرکتی را متحول کرده‌اند، اما سیستم‌های قانونی با چالش‌های بزرگی روبرو هستند. این مقاله به بررسی نیاز به چارچوب‌های جدید برای پاسخگویی و نوآوری می‌پردازد.

چالش حقوقی پیش روی سازمان‌های خودگردان غیرمتمرکز

در حالی که فناوری بلاکچین و حوزه کریپتو، نحوه معامله و سرمایه‌گذاری ما را دگرگون کرده، اکنون در حال به چالش کشیدن ساختار سازمان‌دهی ماست. اینجاست که سازمان‌های خودگردان غیرمتمرکز، یا همان DAOها، نقش‌آفرینی می‌کنند. DAOها دیگر یک آزمایش کوچک نیستند؛ آن‌ها بیش از ۲۰ میلیارد دلار دارایی نقد را در اختیار دارند و پتانسیل زیادی در تحول حاکمیت غیرمتمرکز و ایجاد نهادهای نوین در وب۳ دارند. با این حال، در چشمان بیشتر نظام‌های حقوقی، این سازمان‌ها به سختی وجود خارجی دارند. بدون مدیر عامل، بدون دفتر مرکزی مشخص، و بدون وضعیت حقوقی به رسمیت شناخته شده، یک DAO به سادگی در دسته‌بندی‌هایی که دادگاه‌ها و نهادهای نظارتی همواره برای شرکت‌ها استفاده کرده‌اند، نمی‌گنجد. مشکل واقعی این است که قانون باید خود را با سازمان‌هایی تطبیق دهد که هیچ شباهتی به نهادهایی که برای حکمرانی بر آن‌ها ساخته شده، ندارند. به عبارت ساده، با گسترش DAOها، نظام‌های حقوقی باید بازاندیشی کنند که یک "سازمان" اصلاً چیست و آیا مسئولیت‌پذیری واقعی زمانی که کد حکمرانی می‌کند، باقی می‌ماند یا خیر.

عدم تطابق قوانین سنتی با ساختار DAOها

در بهترین حالت، DAOها شفافیت، سرعت و مالکیت جمعی واقعی را ارائه می‌دهند؛ به طوری که هر کسی با دسترسی به اینترنت می‌تواند ایده‌ای را مطرح کرده یا رأی دهد. این امر به این دلیل کار می‌کند که کد، فرآیندهای اصلی حاکمیت را مدیریت می‌کند و آن را بسیار شفاف‌تر از یک شرکت سنتی می‌سازد. در نتیجه، سیستمی به دست می‌آورید که موانع ورود را کاهش می‌دهد و به افراد اجازه می‌دهد بدون نیاز به مدیران، در مقیاس وسیع هماهنگی کنند. اما همین ویژگی‌هایی که DAOها را کارآمد می‌سازند، یک ضعف بزرگ را نیز آشکار می‌کنند: دارندگان توکن ممکن است احساس مالکیت کنند، اما از نظر قانونی، مالک نیستند. به عبارت دیگر، بدون یک شخصیت حقوقی مشخص، DAOها نمی‌توانند قرارداد امضا کنند، مالیات بپردازند، یا اعضا را در برابر مسئولیت شخصی محافظت نمایند. این چالش، مانع بزرگی برای توسعه پایدار و پذیرش گسترده DAOها در اقتصاد جهانی است. عدم وجود شخصیت حقوقی، می‌تواند به عدم شفافیت در مالیات و مشکلات در مدیریت دارایی‌های دیجیتال منجر شود.

مسئله عمیق‌تر این است که وقتی هیچ‌کس واقعاً پاسخگو نیست، "مالکیت جامعه" به یک نمایش تبدیل می‌شود. در عمل، این بدان معناست که صداهای بلندتر یا ثروتمندتر، یعنی کسانی که زمان و منابع لازم برای مشارکت را دارند، بر پیشنهادات مسلط می‌شوند، دستور کار را تعیین می‌کنند و جامعه گسترده‌تر را به حاشیه می‌رانند. علاوه بر این، هنگامی که مشارکت اسمی می‌شود، وعده مالکیت جمعی از بین می‌رود، نوآوری کند می‌شود و اعتماد در داخل جامعه و حتی فراتر از آن از بین می‌رود. به همین دلیل، DAOها باید به مسئولیت‌پذیری واقعی بپردازند، وگرنه چشم‌انداز حاکمیت باز، تنها ظاهری باز خواهد داشت و در واقع هیچ تغییری نخواهد کرد.

راه‌حل‌های موقت و چالش‌های "بسته‌بندی حقوقی"

در حال حاضر، بیشتر DAOها سعی کرده‌اند با الگوبرداری از دنیای شرکت‌ها، شکاف نظارتی را پر کنند. برخی به عنوان شرکت‌های با مسئولیت محدود (LLC) ثبت می‌شوند، برخی دیگر بنیادهایی را راه‌اندازی می‌کنند، و برخی حوزه‌های قضایی، مانند وایومینگ و جزایر مارشال، به DAOها اجازه می‌دهند به عنوان نوع خاصی از نهاد خودشان ثبت شوند. این اقدامات به صورت جمعی به رفع اصول اولیه کمک می‌کنند، زیرا یک "بسته‌بندی حقوقی" (Legal Wrapper) به شما اجازه می‌دهد قرارداد امضا کنید، دارایی نگه دارید و به فروشندگان مانند هر شرکت دیگری پرداخت کنید، اما همه چیز را که به دنبال آن می‌آید، پیچیده می‌کند. بسته‌بندی‌های حقوقی اغلب با قوانین آن‌چین (On-chain Rules) در تضاد هستند و جامعه را مجبور به انتخاب بین کد و انطباق قانونی می‌کنند. این انتخاب به ندرت داخلی باقی می‌ماند، زیرا هنگامی که تیم‌ها در سراسر حوزه‌های قضایی پراکنده می‌شوند، همان DAO به طور ناگهانی تحت نظارت چندین نهاد نظارتی، سیستم‌های مالیاتی، و حتی تعاریف قانونی متناقض از اینکه DAO چیست، قرار می‌گیرد. این وضعیت منجر به یک پازل حقوقی می‌شود که هزینه‌های ثابت را در سراسر حوزه‌های قضایی افزایش می‌دهد، تصمیمات کلیدی را به چند امضاکننده خارج از بلاکچین منتقل می‌کند و در نهایت پذیرش را کند می‌کند، زیرا تیم‌های کوچک‌تر از گردونه رقابت خارج می‌شوند و کاربران شفافیت کمتری را تجربه می‌کنند. این تضادها قبلاً در نحوه عملکرد پروژه‌های دیفای (DeFi) نیز مشهود است.

به عنوان مثال، پیشنهاد اخیر "DUNI" از یونی‌سواپ (Uniswap) نشان می‌دهد که "بسته‌بندی نهاد" واقعاً چه هزینه‌ای دارد. این طرح ۱۶.۵ میلیون دلار UNI را برای مالیات و دفاع حقوقی کنار می‌گذارد، با مسئولیت مالیاتی احتمالی تحت IRS که انتظار می‌رود کمتر از ۱۰ میلیون دلار باشد. اگر نام‌های بزرگ بتوانند از پس این هزینه‌ها برآیند، DAOهای کوچک‌تر نمی‌توانند؛ بنابراین آن‌ها انتشار محصول را به تعویق می‌اندازند، دسترسی کاربران آمریکایی را محدود می‌کنند یا به طور کامل به خارج از کشور منتقل می‌شوند. این‌گونه است که انطباق با قوانین، نوآوری را متوقف می‌کند و بوروکراسی، سرعت پذیرش را تعریف می‌کند.

لزوم چارچوبی بومی برای غیرمتمرکزسازی

در چنین وضعیتی، راه‌حل به طور خودکار پدیدار نخواهد شد. از این منظر، آنچه DAOها نیاز دارند، یک چارچوب نظارتی است که برای خود غیرمتمرکزسازی ساخته شده باشد. اگر قرار است DAOها چیزی فراتر از آزمایش باشند، قانون باید به آن‌ها برسد. ما به یک چارچوب نیاز داریم که از ابتدا برای غیرمتمرکزسازی طراحی شده باشد، یک ساختار نهادی که DAOها را باز نگه دارد، اما آن‌ها را مسئولیت‌پذیر کند. یک راه‌حل عملی، بازاندیشی در مورد وظایف امانتداری (Fiduciary Duty) برای عصر دیجیتال است. هر DAO یک "امانت‌دار دیجیتال" را نام‌گذاری کند، به طور خاص، یک نقش که در کد تنظیم شده و توسط قانون به رسمیت شناخته شده است. در این صورت، همیشه زمانی که مشکلی پیش می‌آید، کسی پاسخگو خواهد بود، بنابراین اعتماد تنها به شهرت بستگی ندارد، بلکه با مسئولیت‌پذیری روشن پشتیبانی می‌شود.

راه حل دیگر، یک استاندارد پایه هماهنگ در سراسر مرزها یا نوعی "گذرنامه DAO" است. این گذرنامه حداقل استانداردهایی را برای شفافیت، حفاظت از مسئولیت و حل و فصل اختلافات تعیین می‌کند. بنابراین، پروژه‌ها مجبور نخواهند بود هر بار که وارد کشور جدیدی می‌شوند، ساختار حقوقی خود را از نو بسازند. این نقطه عطف واقعی است. اگر قانون نتواند خود را تطبیق دهد، DAOها ابزاری در منطقه خاکستری برای افراد داخلی باقی می‌مانند. اما اگر نهادهای نظارتی وارد عمل شوند، DAOها می‌توانند به لایه بعدی اقتصاد جهانی تبدیل شوند—باز، بدون مرز و ذاتاً مسئولیت‌پذیر. این رویکرد می‌تواند بستری امن و شفاف برای تعاملات آینده در دنیای دیجیتال و بلاکچین فراهم آورد و به رشد نوآوری در این حوزه کمک کند.

تناقض مالکیت جمعی و فقدان مسئولیت‌پذیری

سازمان‌های خودگردان غیرمتمرکز یا DAOها (Decentralized Autonomous Organizations) در حال تغییر دادن نحوه سازماندهی ما هستند. این ساختارهای نوین، که بر بستر فناوری بلاکچین فعالیت می‌کنند، دیگر یک آزمایش کوچک نیستند و بیش از ۲۰ میلیارد دلار دارایی نقد را در اختیار دارند. اما علی‌رغم این پتانسیل عظیم و دارایی‌های قابل توجه، DAOها در نگاه بسیاری از سیستم‌های حقوقی جهان، به سختی وجود دارند. بدون مدیرعامل، بدون دفتر مرکزی و بدون وضعیت قضایی شناخته‌شده، یک DAO به هیچ یک از دسته‌بندی‌هایی که دادگاه‌ها و نهادهای تنظیم‌کننده همواره برای شرکت‌ها استفاده کرده‌اند، تعلق ندارد. اینجاست که مشکل واقعی پدیدار می‌شود: قانون باید خود را با سازمان‌هایی وفق دهد که شباهتی به سازمان‌هایی که برای حکمرانی آن‌ها ساخته شده، ندارند. به عبارت ساده، با گسترش DAOها، سیستم‌های حقوقی باید در مورد اینکه "یک سازمان" اصلاً چیست و آیا مسئولیت‌پذیری واقعی در جایی که کدها حاکم هستند، دوام می‌آورد یا خیر، بازنگری کنند.

رویای مالکیت جمعی در برابر واقعیت حقوقی

در بهترین حالت خود، DAOها شفافیت، سرعت و مالکیت جمعی واقعی را ارائه می‌دهند. هر کسی با اتصال به اینترنت می‌تواند در آن شرکت کند، ایده‌ای را مطرح یا رأی دهد. این امر به این دلیل کار می‌کند که کدها فرآیندهای اصلی را مدیریت می‌کنند و حکمرانی را بسیار شفاف‌تر از یک شرکت سنتی می‌سازند. در نتیجه، سیستمی به دست می‌آید که موانع ورود را کاهش می‌دهد و به افراد اجازه می‌دهد در مقیاس وسیع بدون نیاز به مدیران، هماهنگی داشته باشند. اما همین ویژگی‌هایی که DAOها را کارآمد می‌سازد، یک ضعف بزرگ را نیز آشکار می‌کند: دارندگان توکن ممکن است احساس مالکیت کنند، اما از نظر قانونی، مالک نیستند. به عبارت دیگر، بدون شخصیت حقوقی، DAOها نمی‌توانند قرارداد امضا کنند، مالیات بپردازند یا اعضا را در برابر مسئولیت شخصی محافظت نمایند. این فقدان شخصیت حقوقی، امنیت اعضا را به خطر می‌اندازد و می‌تواند به عنوان یک هشدار جدی برای فعالان حوزه کریپتو و وب ۳ تلقی شود. وقتی هیچ نهاد یا فردی از نظر قانونی پاسخگو نباشد، اعتماد به سیستم و پایداری آن کاهش می‌یابد.

پیامدهای فقدان مسئولیت‌پذیری واقعی: از تمرکز قدرت تا کندی نوآوری

مسئله عمیق‌تر آنجاست که وقتی هیچ‌کس واقعاً پاسخگو نیست، "مالکیت جمعی" به یک نمایش تبدیل می‌شود. در عمل، این بدان معناست که صداهای بلندتر یا ثروتمندتر، یعنی کسانی که زمان و منابع لازم برای مشارکت را دارند، بر پیشنهادات غالب می‌شوند، دستور کار را تعیین می‌کنند و جامعه گسترده‌تر را به حاشیه می‌رانند. علاوه بر این، هنگامی که مشارکت تنها اسمی می‌شود، وعده مالکیت جمعی از بین می‌رود، نوآوری کند می‌شود و اعتماد در داخل جامعه و حتی فراتر از آن کاهش می‌یابد. این عدم شفافیت و تمرکز ناخواسته قدرت، می‌تواند زمینه‌ساز مشکلاتی در زمینه امنیت شود، چرا که نبود یک نهاد پاسخگو، راه را برای سوءاستفاده یا تصمیم‌گیری‌های جانبدارانه باز می‌گذارد. به همین دلیل، DAOها باید به مسئولیت‌پذیری واقعی بپردازند، در غیر این صورت، چشم‌انداز حکمرانی باز، تنها در ظاهر باز خواهد ماند و هیچ تغییر اساسی ایجاد نخواهد کرد. این چالشی است که آینده دارایی‌های دیجیتال و ساختارهای غیرمتمرکز را تحت تأثیر قرار می‌دهد و می‌تواند مانع از پذیرش گسترده این فناوری‌های نوین شود.

چالش‌های راه‌حل‌های موقت و نیاز به چارچوبی بومی‌سازی‌شده

در حال حاضر، اکثر DAOها برای پر کردن شکاف نظارتی، تلاش کرده‌اند از دنیای شرکت‌های سنتی الگوبرداری کنند. برخی به عنوان شرکت با مسئولیت محدود (LLC) ثبت نام می‌کنند، برخی دیگر بنیادهایی را راه‌اندازی می‌کنند و تنها چند حوزه قضایی مانند وایومینگ و جزایر مارشال به DAOها اجازه می‌دهند به عنوان نوع خاص خودشان ثبت شوند. این اقدامات به اصلاح اصول اولیه کمک می‌کند؛ یک "پوشش قانونی" به شما امکان می‌دهد مانند هر شرکتی قرارداد امضا کنید، دارایی‌ها را نگه دارید و به عرضه‌کنندگان پرداخت کنید. اما این راهکار موقت، همه چیز را پیچیده می‌کند. پوشش‌های قانونی اغلب با قوانین درون‌زنجیره‌ای (on-chain rules) در تضاد هستند و جامعه را وادار به انتخاب بین کد و انطباق قانونی می‌کنند. این انتخاب به ندرت داخلی می‌ماند، زیرا زمانی که تیم‌ها در چندین حوزه قضایی پراکنده می‌شوند، یک DAO ناگهان تحت نظارت چندین نهاد تنظیم‌کننده، سیستم‌های مالیاتی و حتی تعاریف قانونی متناقض از ماهیت DAO قرار می‌گیرد.

این وضعیت منجر به یک آشفتگی قانونی می‌شود که هزینه‌های ثابت را در حوزه‌های قضایی مختلف افزایش می‌دهد، تصمیمات کلیدی را به چند امضاکننده خارج از زنجیره می‌سپارد و در نهایت پذیرش DAOها را کند می‌کند، چرا که تیم‌های کوچک‌تر توانایی پرداخت این هزینه‌ها را ندارند و کاربران شفافیت کمتری را تجربه می‌کنند. نمونه بارز این مشکل را می‌توان در پروژه یونی‌سواپ (Uniswap) مشاهده کرد؛ پیشنهاد اخیر "DUNI" نشان می‌دهد که هزینه‌های پوشش حقوقی چقدر گزاف است. این طرح ۱۶.۵ میلیون دلار از توکن‌های UNI را برای مالیات و دفاع حقوقی کنار می‌گذارد. اگر پروژه‌های بزرگ توان پرداخت این هزینه‌ها را دارند، DAOهای کوچک‌تر نمی‌توانند و مجبور به تأخیر در عرضه، محدود کردن دسترسی کاربران آمریکایی یا مهاجرت کامل به خارج از کشور می‌شوند. اینگونه است که الزامات انطباق قانونی، نوآوری را متوقف می‌کند و بوروکراسی، سرعت پذیرش فناوری بلاکچین را تعیین می‌کند. چنین وضعیتی به طور خودکار حل نخواهد شد. برای اینکه DAOها به چیزی فراتر از یک آزمایش تبدیل شوند، قانون باید خود را با این تحولات همراه کند.

مسیر پیش رو: لزوم چارچوب تنظیم‌گری برای تمرکززدایی

آنچه DAOها نیاز دارند، یک چارچوب تنظیم‌گری است که از پایه برای تمرکززدایی ساخته شده باشد؛ یک بستر نهادی که DAOها را باز نگه دارد، اما در عین حال آنها را مسئولیت‌پذیر کند. یکی از راهکارهای عملی، بازنگری در وظیفه امانتداری (fiduciary duty) برای عصر دیجیتال است. هر DAO می‌تواند یک "امین دیجیتال" را نام‌گذاری کند؛ نقشی که به طور خاص در کد تعریف شده و از نظر قانونی به رسمیت شناخته شده است. در این صورت، همیشه شخصی پاسخگو در هنگام بروز مشکل وجود خواهد داشت، بنابراین اعتماد تنها به شهرت وابسته نیست، بلکه با مسئولیت‌پذیری روشن پشتیبانی می‌شود. راه حل دیگر، ایجاد یک استاندارد هماهنگ در سطح بین‌المللی یا نوعی "گذرنامه DAO" است که حداقل استانداردهای شفافیت، حفاظت از مسئولیت و حل و فصل اختلافات را تعیین کند. با این رویکرد، پروژه‌ها مجبور نخواهند بود هر بار که وارد کشور جدیدی می‌شوند، ساختار قانونی خود را از نو بسازند و می‌توانند به صورت کارآمدتری در فضای وب ۳ فعالیت کنند.

این یک دوراهی واقعی است: اگر قانون نتواند خود را وفق دهد، DAOها تنها ابزاری در منطقه خاکستری برای افراد خودی باقی خواهند ماند و نمی‌توانند پتانسیل کامل خود را برای حکمرانی باز و شفاف به منصه ظهور برسانند. اما اگر نهادهای تنظیم‌کننده قدم پیش بگذارند و چارچوبی متناسب با ماهیت غیرمتمرکز DAOها ایجاد کنند، این سازمان‌ها می‌توانند به لایه بعدی اقتصاد جهانی تبدیل شوند – باز، بدون مرز و ذاتاً مسئولیت‌پذیر.

راهکارهای حقوقی فعلی و معایب ساختاری آنها

سازمان‌های خودگردان غیرمتمرکز (DAO) با ماهیت انقلابی خود، شیوه سازماندهی جمعی را به چالش کشیده‌اند. این نهادهای مبتنی بر بلاکچین، با سرمایه‌های عظیم بیش از ۲۰ میلیارد دلاری در دارایی‌های نقد، همچنان در چشم‌انداز حقوقی غالب سیستم‌ها، عملاً نامرئی هستند. فقدان مدیرعامل، دفتر مرکزی و وضعیت قضایی به رسمیت شناخته شده، آن‌ها را در دسته‌بندی‌های سنتی شرکت‌ها که دادگاه‌ها و نهادهای نظارتی به آن عادت کرده‌اند، جای نمی‌دهد. مسئله اصلی اینجاست که قانون باید خود را با سازمان‌هایی تطبیق دهد که هیچ شباهتی به آنچه برای مدیریت آن ساخته شده، ندارند. این وضعیت، نیاز به بازنگری در مفهوم «سازمان» و چگونگی حفظ مسئولیت‌پذیری واقعی در زمان حکمرانی کد را برجسته می‌کند.

چالش‌های ماهوی سازمان‌های خودگردان غیرمتمرکز در برابر قانون

در بهترین حالت، سازمان‌های خودگردان غیرمتمرکز (DAO) شفافیت، سرعت و مالکیت جمعی واقعی را فراهم می‌کنند. این ویژگی‌ها به هر فرد دارای اتصال اینترنت اجازه می‌دهند تا ایده‌ای ارائه دهد یا در رای‌گیری شرکت کند. فرآیندهای اصلی توسط کد مدیریت می‌شوند و حاکمیت را بسیار شفاف‌تر از شرکت‌های سنتی می‌سازند. نتیجه این سیستم، کاهش موانع ورود و امکان هماهنگی در مقیاس وسیع بدون نیاز به مدیران است. با این حال، همین ویژگی‌ها یک نقطه ضعف بزرگ را آشکار می‌کنند: دارندگان توکن ممکن است احساس مالکیت کنند، اما از نظر قانونی، آن‌ها مالک نیستند. به عبارت دیگر، بدون یک شخصیت حقوقی مشخص، یک DAO نمی‌تواند قرارداد امضا کند، مالیات بپردازد یا اعضا را در برابر مسئولیت شخصی محافظت کند. مسئله عمیق‌تر این است که وقتی هیچ‌کس واقعاً پاسخگو نیست، «مالکیت جامعه» تنها یک نمایش می‌شود. در عمل، این بدان معناست که صداهای بلندتر یا ثروتمندتر، یعنی کسانی که زمان و منابع لازم برای مشارکت را دارند، بر پیشنهادات مسلط می‌شوند، دستور کار را تعیین می‌کنند و جامعه وسیع‌تر را کنار می‌زنند. از این رو، زمانی که مشارکت اسمی می‌شود، وعده مالکیت جمعی از بین می‌رود، نوآوری کند می‌شود و اعتماد در داخل و خارج از جامعه از بین می‌رود. بنابراین، DAOها باید به مسئولیت‌پذیری واقعی بپردازند، وگرنه چشم‌انداز حاکمیت باز، تنها ظاهری باز خواهد داشت و تغییری ایجاد نخواهد کرد. سوالات کلیدی این است که آیا قانون‌گذاران و توسعه‌دهندگان می‌توانند این شکاف را پر کنند و آیا پوشش‌های نهادی سنتی مشکل را حل می‌کنند یا صرفاً مبادلات جدیدی ایجاد می‌کنند؟

راهکارهای تطبیقی فعلی: پوشش‌های حقوقی و مزایای اولیه

تا به امروز، بیشتر سازمان‌های خودگردان غیرمتمرکز (DAO) سعی کرده‌اند با الگوبرداری از دنیای شرکت‌ها، شکاف نظارتی موجود را پر کنند. برخی از این سازمان‌ها به عنوان شرکت با مسئولیت محدود (LLC) ثبت می‌شوند، برخی دیگر بنیادهایی را راه‌اندازی می‌کنند و در چند حوزه قضایی مانند وایومینگ و جزایر مارشال، به DAOها اجازه داده می‌شود که به عنوان نوعی نهاد حقوقی مستقل به ثبت برسند. این اقدامات جمعی، به رفع نیازهای اولیه کمک می‌کنند؛ یک «پوشش حقوقی» (Legal Wrapper) به DAO امکان می‌دهد تا مانند هر شرکت دیگری قرارداد امضا کند، دارایی نگه دارد و به عرضه‌کنندگان خود پول پرداخت کند. این امر به شفافیت بیشتر در تعاملات مالی و مدیریت دارایی‌های توکنی کمک می‌کند. با این حال، همین راهکارها پیچیدگی‌های جدیدی را در پی دارند. این روش‌ها، در حالی که به اصول اولیه رسیدگی می‌کنند، در بلندمدت چالش‌های اساسی را حل نمی‌کنند و در بسیاری موارد، با ماهیت غیرمتمرکز و مبتنی بر کد بلاکچین در تضاد قرار می‌گیرند، که به نوبه خود منجر به معضلات حقوقی و عملیاتی می‌شود.

معایب ساختاری و پیامدهای عملی پوشش‌های حقوقی

پوشش‌های حقوقی اغلب با قوانین روی زنجیره (On-chain rules) در تضاد قرار می‌گیرند و جامعه را مجبور به انتخاب بین «کد» و «انطباق حقوقی» می‌کنند. این انتخاب به ندرت داخلی می‌ماند، زیرا هنگامی که تیم‌ها در حوزه‌های قضایی مختلف پراکنده می‌شوند، همان DAO ناگهان تحت نظارت چندین نهاد تنظیم‌کننده، سیستم‌های مالیاتی و حتی تعاریف قانونی متناقض از اینکه DAO چیست، قرار می‌گیرد. تمام این موارد به یک «چهل‌تکه حقوقی» منجر می‌شود که هزینه‌های ثابت را در حوزه‌های قضایی مختلف افزایش می‌دهد، تصمیمات کلیدی را از زنجیره به چند امضاکننده خارج از زنجیره منتقل می‌کند و در نهایت پذیرش را کُند می‌کند؛ زیرا تیم‌های کوچک‌تر قادر به پرداخت هزینه‌ها نیستند و کاربران شفافیت کمتری را تجربه می‌کنند. این معاوضه‌ها و بده‌بستان‌ها در نحوه عملکرد پروژه‌های دیفای (DeFi) نیز مشهود است. به عنوان مثال، پیشنهاد اخیر «DUNI» یونی‌سواپ نشان می‌دهد که هزینه‌های واقعی پوشش نهادی چقدر است. این طرح ۱۶.۵ میلیون دلار UNI را برای مالیات و دفاع حقوقی کنار می‌گذارد، با مسئولیت احتمالی IRS (سازمان امور مالیاتی آمریکا) که حدود ۱۰ میلیون دلار پیش‌بینی می‌شود. اگر نام‌های بزرگ می‌توانند از عهده این هزینه‌ها برآیند، DAOهای کوچک‌تر نمی‌توانند؛ بنابراین انتشار محصولات خود را به تعویق می‌اندازند، دسترسی کاربران آمریکایی را محدود می‌کنند یا به طور کامل به خارج از کشور منتقل می‌شوند. این همان روشی است که انطباق حقوقی، نوآوری را متوقف می‌کند و بوروکراسی، سرعت پذیرش در اکوسیستم بلاکچین را تعیین می‌کند. در چنین شرایطی، اصلاحات به طور خودکار انجام نخواهد شد؛ بلکه نیاز به یک چارچوب نظارتی دارد که از پایه برای عدم تمرکز طراحی شده باشد.

هزینه بالای انطباق و تأثیر آن بر نوآوری

در دنیای پرشتاب کریپتو و بلاکچین، سازمان‌های خودگردان غیرمتمرکز (DAOها) به عنوان مدل‌های نوین سازمان‌دهی ظهور کرده‌اند که نحوه تعامل و همکاری را به چالش می‌کشند. این سازمان‌ها، که هم‌اکنون بیش از ۲۰ میلیارد دلار دارایی نقد را در اختیار دارند، دیگر یک آزمایش کوچک نیستند، بلکه بازیگران مهمی در اکوسیستم وب۳ محسوب می‌شوند. با این حال، علی‌رغم پتانسیل عظیمشان برای ارائه شفافیت، سرعت و مالکیت جمعی واقعی، DAOها با چالش‌های حقوقی و نظارتی عمیقی مواجه‌اند. از نگاه اکثر سیستم‌های حقوقی، این نهادها که بدون مدیر عامل، بدون دفتر مرکزی و بدون وضعیت قضایی مشخص فعالیت می‌کنند، عملاً وجود خارجی ندارند. این عدم شناسایی قانونی، پیامدهای جدی برای آن‌ها به همراه دارد، از جمله ناتوانی در امضای قراردادها، پرداخت مالیات، یا حتی محافظت از اعضا در برابر مسئولیت شخصی. مشکل اصلی اینجاست که چارچوب‌های قانونی فعلی، که برای شرکت‌های سنتی طراحی شده‌اند، نمی‌توانند سازمان‌هایی با ساختار کاملاً غیرمتمرکز و متکی بر کد را مدیریت کنند.

چالش‌های حقوقی و هویت قانونی DAOها

ویژگی‌های منحصر به فرد DAOها، که شامل حاکمیت مبتنی بر کد و مالکیت جمعی توسط دارندگان توکن است، در عین افزایش کارایی و کاهش موانع ورود، ضعف بزرگی را نیز آشکار می‌کند: عدم وجود شخصیت حقوقی. در حالی که دارندگان توکن ممکن است خود را مالک واقعی حس کنند، از نظر قانون آن‌ها چنین جایگاهی ندارند. این فقدان هویت حقوقی، مسئولیت‌پذیری را به چالش می‌کشد. هنگامی که هیچ فرد یا نهادی به طور واقعی پاسخگو نیست، "مالکیت جمعی" به یک نمایش تبدیل می‌شود. در عمل، این وضعیت به آن معناست که پرنفوذترین یا ثروتمندترین صداها، یعنی کسانی که زمان و منابع کافی برای مشارکت دارند، بر پیشنهادها مسلط می‌شوند، دستور کار را تعیین می‌کنند و بخش وسیع‌تر جامعه را به حاشیه می‌رانند. وقتی مشارکت اسمی شود، وعده مالکیت جمعی از بین می‌رود، نوآوری کند می‌شود و اعتماد در داخل جامعه و فراتر از آن کاهش می‌یابد. بنابراین، برای اینکه چشم‌انداز حاکمیت باز DAOها واقعاً تغییرآفرین باشد، باید مسئله مسئولیت‌پذیری واقعی در آن‌ها حل شود.

پیچیدگی‌های راه‌حل‌های موقت: "پوشش‌های حقوقی" و تضاد با ماهیت غیرمتمرکز

برای رفع شکاف نظارتی، اکثر DAOها تلاش کرده‌اند تا از دنیای شرکت‌های سنتی الگوبرداری کنند. برخی به عنوان شرکت‌های با مسئولیت محدود (LLC) ثبت می‌شوند، برخی دیگر بنیادهایی راه‌اندازی می‌کنند و تعداد کمی از حوزه‌های قضایی، مانند وایومینگ و جزایر مارشال، به DAOها اجازه می‌دهند تا به عنوان نوع خاصی از نهاد خود ثبت‌نام کنند. این اقدامات به رفع نیازهای اولیه کمک می‌کند؛ یک "پوشش حقوقی" به DAO اجازه می‌دهد قرارداد امضا کند، دارایی نگه دارد و به فروشندگان پرداخت کند، درست مانند یک شرکت معمولی. اما این راه‌حل‌ها همه‌چیز را پیچیده‌تر می‌کنند. پوشش‌های حقوقی اغلب با قوانین درون‌زنجیره‌ای (on-chain rules) در تضاد قرار می‌گیرند و جامعه را مجبور به انتخاب بین کد و انطباق قانونی می‌کنند. این انتخاب به ندرت داخلی می‌ماند، زیرا هنگامی که تیم‌ها در حوزه‌های قضایی مختلف پراکنده می‌شوند، یک DAO ناگهان تحت نظارت چندین نهاد رگولاتوری، سیستم‌های مالیاتی و حتی تعاریف قانونی متناقض از ماهیت DAO قرار می‌گیرد. این وضعیت به یک ساختار حقوقی نامنظم و پرهزینه منجر می‌شود که هزینه‌های ثابت را در تمام حوزه‌های قضایی افزایش می‌دهد، تصمیمات کلیدی را از زنجیره خارج کرده و به تعداد معدودی امضاکننده محول می‌کند و در نهایت، با افزایش هزینه‌ها برای تیم‌های کوچک‌تر و کاهش شفافیت برای کاربران، روند پذیرش را کند می‌کند.

تأثیر بر نوآوری و آینده اکوسیستم بلاکچین

این مبادلات و هزینه‌ها در نحوه عملکرد پروژه‌های دیفای (DeFi) به وضوح قابل مشاهده است. به عنوان مثال، پیشنهاد اخیر "DUNI" یونی‌سواپ (Uniswap) به خوبی نشان می‌دهد که پوشش حقوقی چقدر هزینه دارد. این طرح ۱۶.۵ میلیون دلار UNI را برای مالیات و دفاع قانونی کنار گذاشته است، با مسئولیت بالقوه IRS که ممکن است زیر ۱۰ میلیون دلار باشد. در حالی که نام‌های بزرگ در اکوسیستم کریپتو می‌توانند از عهده این هزینه‌ها برآیند، DAOهای کوچک‌تر قادر به انجام آن نیستند. این وضعیت آن‌ها را مجبور می‌کند انتشار محصولات خود را به تأخیر بیندازند، دسترسی کاربران آمریکایی را محدود کنند یا به طور کامل به خارج از کشور منتقل شوند. این همان روشی است که انطباق قانونی و بوروکراسی می‌تواند نوآوری را متوقف کند و سرعت پذیرش در حوزه بلاکچین را تعیین نماید. برای حل این مشکل، راه‌حل‌های خودکار کافی نیستند. آنچه DAOها واقعاً نیاز دارند، یک چارچوب نظارتی است که برای خود غیرمتمرکزسازی طراحی شده باشد؛ یک ساختار نهادی که DAOها را باز نگه دارد، اما آن‌ها را پاسخگو کند. این می‌تواند شامل بازنگری در "وظیفه امانتداری" برای عصر دیجیتال باشد، به طوری که هر DAO یک "امین دیجیتال" تعیین کند، نقشی که در کد تعریف شده و از نظر قانونی به رسمیت شناخته می‌شود. راهکار دیگر می‌تواند یک استاندارد هماهنگ‌شده فرامرزی یا نوعی "پاسپورت DAO" باشد که حداقل استانداردهای شفافیت، حمایت از مسئولیت و حل اختلافات را تعیین کند. بدون چنین چارچوبی، DAOها ابزارهایی در منطقه خاکستری برای افراد خودی باقی خواهند ماند، اما با پشتیبانی رگولاتورها، می‌توانند به لایه بعدی اقتصاد جهانی، یعنی سیستمی باز، بدون مرز و ذاتاً پاسخگو، تبدیل شوند.

مسیر آینده: چارچوب‌های قانونی برای تمرکززدایی

DAOs: انقلابی در سازماندهی و خلأ قانونی

سازمان‌های خودگردان غیرمتمرکز (DAOs) با بیش از ۲۰ میلیارد دلار دارایی سیال، دیگر صرفاً یک آزمایش نیستند، بلکه در حال بازتعریف نحوهٔ سازماندهی در دنیای دیجیتال هستند. این نهادهای نوآورانه که بر بستر بلاکچین و با مجموعه‌ای از قوانین کدنویسی شده فعالیت می‌کنند، در اکثر سیستم‌های حقوقی سنتی جایگاهی ندارند. DAOs فاقد مدیرعامل، دفتر مرکزی یا وضعیت حقوقی مشخص هستند و به همین دلیل، در دسته‌بندی‌های قانونی سنتی برای شرکت‌ها نمی‌گنجند. چالش اصلی این است که قوانین موجود برای سازمان‌هایی طراحی شده‌اند که شباهتی به DAOs ندارند. بنابراین، با گسترش DAOs، سیستم‌های حقوقی باید تعریف «سازمان» را بازنگری کرده و بررسی کنند که آیا مسئولیت‌پذیری واقعی در زمانی که کد حکم می‌راند، همچنان پابرجاست یا خیر.

دو روی سکه DAOs: مزایا و چالش‌های بنیادین

DAOs در بهترین حالت، شفافیت، سرعت و مالکیت جمعی واقعی را به ارمغان می‌آورند. در این مدل، کد فرآیندهای اصلی را مدیریت کرده و حکمرانی را شفاف‌تر از یک شرکت سنتی می‌سازد. این سیستم موانع ورود را کاهش داده و امکان هماهنگی در مقیاس وسیع را بدون نیاز به مدیران فراهم می‌کند. با این حال، همین ویژگی‌ها نقاط ضعفی را نیز آشکار می‌کنند. دارندگان توکن ممکن است احساس مالکیت کنند، اما از نظر قانونی مالک نیستند. بدون شخصیت حقوقی، DAOs نمی‌توانند قرارداد امضا کنند، مالیات بپردازند یا اعضا را از مسئولیت شخصی محافظت کنند. این فقدان مسئولیت‌پذیری واقعی می‌تواند به «مالکیت جامعه» صرفاً به یک نمایش تبدیل شود؛ جایی که صداهای بلندتر یا ثروتمندتر، دستور کار را تعیین کرده و جامعهٔ وسیع‌تر را به حاشیه می‌رانند. در چنین شرایطی، نوآوری کند شده و اعتماد در جامعه از بین می‌رود. از این رو، DAOs باید به موضوع مسئولیت‌پذیری بپردازند، وگرنه چشم‌انداز حکمرانی باز، تنها در ظاهر باز خواهد ماند.

راه‌حل‌های موقت و پیچیدگی‌های حقوقی آن‌ها

برای پر کردن شکاف نظارتی، اکثر DAOs تا کنون به سراغ ساختارهای حقوقی سنتی رفته‌اند؛ برخی به عنوان شرکت‌های با مسئولیت محدود (LLC) ثبت شده یا بنیادهایی را راه‌اندازی می‌کنند. برخی حوزه‌های قضایی نظیر وایومینگ و جزایر مارشال نیز امکان ثبت DAOs به عنوان نهادی مستقل را فراهم کرده‌اند. این اقدامات به رفع نیازهای اولیه مانند امضای قراردادها یا نگهداری دارایی‌ها کمک می‌کنند، اما در ادامه پیچیدگی‌های زیادی ایجاد می‌کنند. این ساختارهای حقوقی اغلب با قوانین و پروتکل‌های آن‌چین (on-chain) در تضاد هستند و جامعه را مجبور به انتخاب بین کد و انطباق قانونی می‌کنند. این مشکل زمانی حادتر می‌شود که تیم‌ها در حوزه‌های قضایی مختلف پراکنده باشند، و همان DAO تحت نظارت چندین نهاد نظارتی و سیستم مالیاتی متفاوت قرار گیرد. این وضعیت منجر به افزایش هزینه‌ها، انتقال تصمیمات کلیدی از بلاکچین به چند امضاکننده و در نهایت، کند شدن پذیرش می‌شود؛ همانطور که در پیشنهاد اخیر «DUNI» یونی‌سواپ (Uniswap) که ۱۶.۵ میلیون دلار برای مالیات و دفاع قانونی کنار گذاشته شده، مشاهده می‌شود. این رویکرد نوآوری را متوقف کرده و بوروکراسی را تعیین‌کنندهٔ سرعت پذیرش می‌سازد.

ضرورت چارچوب‌های نظارتی متناسب با تمرکززدایی

در شرایط کنونی، راه‌حل مشکلات DAOs به صورت خودکار ظاهر نخواهد شد. از این رو، نیاز مبرمی به یک چارچوب نظارتی جامع وجود دارد که از اساس برای ماهیت تمرکززدایی طراحی شده باشد. اگر قرار است DAOs از مرحلهٔ آزمایش فراتر رفته و به بخشی جدایی‌ناپذیر از اقتصاد جهانی تبدیل شوند، قانون باید خود را با آن‌ها تطبیق دهد. این چارچوب باید نهادهای خودگردان غیرمتمرکز را باز و در دسترس نگه دارد، در حالی که مکانیزم‌های روشن و قابل اجرایی برای مسئولیت‌پذیری فراهم آورد. بدون چنین ساختار حمایتی، DAOs در یک منطقهٔ خاکستری قانونی باقی مانده و پتانسیل کامل خود را برای نوآوری و ایجاد سیستم‌های حکمرانی شفاف‌تر از دست خواهند داد.

پیشنهادهایی برای آینده‌ای پاسخگو و مرزنشناس

یکی از راهکارهای عملی، بازنگری در مفهوم «وظیفهٔ امانی» (fiduciary duty) برای عصر دیجیتال است. در این مدل، هر DAO یک «امین دیجیتال» (digital fiduciary) را نامگذاری می‌کند که نقشی مشخص در کد و به رسمیت شناخته شده توسط قانون دارد. این امر تضمین می‌کند که در صورت بروز مشکل، همیشه فردی پاسخگو وجود دارد و اعتماد تنها به شهرت وابسته نیست. راه حل دیگر، ایجاد یک «پایان‌نامهٔ هماهنگ» (harmonized baseline) یا «گذرنامه DAO» در سراسر مرزهاست که حداقل استانداردهای شفافیت، حفاظت از مسئولیت و حل و فصل اختلافات را تعیین می‌کند. این گذرنامه پروژه‌ها را از بازسازی ساختار حقوقی‌شان در هر کشور جدید بی‌نیاز می‌سازد. این دو راهکار حیاتی، DAOs را قادر می‌سازند تا ضمن حفظ ویژگی‌های غیرمتمرکز خود، در یک محیط قانونی باثبات‌تر و قابل پیش‌بینی‌تر فعالیت کنند.

جمع‌بندی و توصیه نهایی این مقاله

آیندهٔ سازمان‌های خودگردان غیرمتمرکز (DAOs) به توانایی سیستم‌های حقوقی در تطبیق با ماهیت انقلابی آن‌ها وابسته است. DAOs پتانسیل عظیمی برای ایجاد ساختارهای شفاف و کارآمد دارند، اما ضعف‌های قانونی کنونی مانع از تحقق کامل این پتانسیل می‌شود. استفاده از «پوشش‌های حقوقی» سنتی تنها راه‌حلی موقت و پرهزینه است که مشکلات جدیدی را به همراه دارد. توصیهٔ اصلی این مقاله، حرکت به سمت ایجاد یک چارچوب قانونی جامع و مختص تمرکززدایی است. این چارچوب باید با در نظر گرفتن مفاهیمی مانند «امین دیجیتال» برای تضمین پاسخگویی و «گذرنامه DAO» برای تسهیل فعالیت‌های فرامرزی، به DAOs اجازه دهد تا ضمن حفظ ویژگی‌های غیرمتمرکز خود، از حمایت‌های قانونی لازم برخوردار شوند. تنها با این رویکرد پیش‌رو، DAOs می‌توانند از یک پدیدهٔ نوظهور به ستون فقراتی باز، بدون مرز و پاسخگو برای اقتصاد جهانی تبدیل شوند و وعدهٔ نوآوری و حکمرانی دموکراتیک‌تر را محقق سازند. لذا، همکاری بین قانون‌گذاران، توسعه‌دهندگان و جامعهٔ DAOs برای رسیدن به این هدف حیاتی است.

ملیکا اسماعیلی